دوشنبه, ۱۸ بهمن ۱۴۰۰، ۰۷:۳۷ ب.ظ

ری عزیز؛

همیشه ویندوز عوض کردن یه دردسر طولانی بوده. چون لپ‌تاپم دنیایی از فایل‌های "پاک نمی‌کنم چون یه روز شاید بدرد بخوره" و بازی‌های 50 گیگی‌ایه که می‌دونم دیگه بازی نمی‌کنم ولی دلم نمی‌آد پاک کنم. ولی از اونجایی که هیچ‌وقت براشون جای کافی ندارم؛ مثل مادری که بچه‌هاش رو می‌کشه می‌افتم به جونشون. بزرگ‌ترین مشکل این‌جاست که هرچیزی که پاک کنم؛ قطعا بلافاصله به طرز عجیبی بهش نیاز پیدا می‌کنم. همین امروز صبح بود که فولدر فیلم‌ها رو پاک کردم چون فکر می‌کردم همه‌شون رو دیدم؛ ولی تمام قسمت‌های دیمن اسلیر هم اونجا بود و الان دوباره دارن دانلود می‌شن. *پاک کردن اشک‌ها*

قبل از این‌که بیفتم به جون لپ‌تاپم؛ عجیب‌ترین کار زندگیم تا الان رو انجام دادم. حدود یک ساعت و نیم با جیالی ویدیو کال رفتم و هنوزم که بهش فکر می‌کنم؛ نمی‌دونم چجوری حرف‌های هم رو می‌فهمیدیم. چون حتی یه ذره هم انگلیسی بلد نیست و من چجوری یک ساعت و نیم با کسی که لهجه‌ی چینی خیلی بدی داره حرف زدم؟ :)) مثل این می‌مونه که یه خارجی که تازه فارسی یاد گرفته؛ بیاد با کسی که لهجه‌ی ترکی داره حرف بزنه. وای. تازه بعد از این‌که تموم شد فهمیدم چه کار عجیبی انجام دادم. ولی بهم اصطلاحات زیادی یاد داد و حتی برام دنبال معنی انگلیسی‌شون می‌گشت. که در آخر چون نمی‌تونست معنی‌شون رو برام بخونه دردسرهای زیادی داشتیم. ولی از تمام ویدیو کال‌هایی که تا الان داشتم؛ بیشتر خوش گذشت. و خوشحالم که دخترم به‌نظرش زیبا اومد. حتی با این‌که داشت مگس می‌گرفت و کلا توی صورت من بود و نزدیک بود گلدون رو بندازه.

تصمیم‌هایی که اخیرا می‌گیرم؛ باعث می‌شه مدام با مامان بخاطرشون بحث کنیم. تقریبا همیشه که بحث به درس‌هام می‌رسه؛ اون معتقده که من دارم خوب پیش می‌رم و نیازی نیست که نگران باشم. البته اون کلا به‌نظرش همه‌چیز داره خوب پیش می‌ره و نیاز نیست بابت چیزی نگران باشیم. ولی حتی اگه بلاخره تصمیم بگیرم از نگرانی دست بردارم تصویر آینده‌ی این رشته چیزی نیست که دوستش داشته باشم. حتی نمی‌تونم برای دوست داشتنش تلاشی هم بکنم. هندسه همچنان وحشتناکه و فکر می‌کردم مشکل از معلمشه؛ ولی متاسفانه حتی زیباترین معلم هم نتونست شگفتی‌های هندسه رو بهمون نشون بده. این‌طوری نیست که کلاسمون از نظر درسی پایین باشه. اتفاقا توی درس‌های مشترک نمره‌ی بالاتری داشتیم. ولی طبق آخرین اخبار؛ ما سی‌وپنج‌تا دانش‌آموز یازدهم ریاضی هستیم که توی درس هندسه؛ فقط چهار نفرمون نمره‌ی بالای ده گرفته. اون روزی که داشت نمره‌ها رو می‌خوند؛ سرشو تکیه داده بود به دستش و می‌گفت خب بچه‌ها، حالا بهم بگین این نمره‌ها رو چجوری به دفتر نشون بدم؟ و درسته که ما قول دادیم تلاشمون رو می‌کنیم و برای ترم دوم هندسه رو جدی می‌گیریم، و سعی می‌کنیم بفهمیمش؛ ولی متوجه شدیم که اگه علاوه بر قضیه‌ها، راه‌حل‌ها و انواع تست‌های مختلف رو حفظ کنیم زودتر به نتیجه می‌رسیم و نمره‌مون هم بهتر می‌شه. این‌جوری شد که اگه نیم‌ساعت قبل امتحان هندسه ما رو ببینی؛ فکر می‌کنی که داریم دینی‌ای چیزی می‌خونیم.

می‌خواستم به نوشتن ادامه بدم؛ ولی فهمیدم که غذا رو برای بار دوم سوزوندم و تا دوباره یه‌چیزی آماده کنم طول کشید و موضوع‌هایی که می‌خواستم بهت بگم یادم رفتن. پس بقیه‌ش بمونه برای دفعه‌ی بعد.

xoxo,

نوبادی.

بعدا نوشت: از به هم وصل کردن چندتا موضوعی که می‌خوام درباره‌شون حرف بزنم؛ خیلی ناتوانم. فکر کنم بخاطر این‌که حتی توی ذهنم هم چنین نظمی وجود نداره؛ و اگه دارم به یه چیزی فکر می‌کنم دو ثانیه‌ی دیگه یه چیز کاملا متفاوت توی ذهنم می‌آد. *حسودی به اون‌هایی که می‌تونن پنج صفحه نامه بنویسن.*

بعدا نوشت2: وقتی به آخر سال نزدیک می‌شیم؛ خسته می‌شم. مثل الان که به معنای واقعی کلمه یه کوه کار دارم؛ و یه عالمه جا باید برم و از تمام برنامه‌ریزی‌هام عقب موندم؛ ولی ترجیح می‌دم به سقف نگاه کنم یا برای چهارمین بار در روز بخوابم تا این‌که انجامشون بدم. عذاب‌وجدان خیلی بدی بابتش دارم که هروقت هانا متوجه‌ش می‌شه برام up and up رو می‌خونه و می‌گه اهمیتی نداره. یه بار بهم گفته بود مهم نیست چقدر طول بکشه؛ یا مهم نیست اگه دوباره خسته شی و همه‌چی دوباره خراب شه. یه دلیل جدید برای خوشحالی پیدا می‌کنیم و نمی‌‌ذاریم آرزو‌هامون فقط به نصفه‌های شب؛ وقتی که توی تخت‌ت دراز کشیدی و ناامیدی؛ تعلق داشته باشه.

Nobody - ۰۰/۱۱/۱۸

نظرات (۱۰)

  • زی زی گولو بلاسم
  • خب چون در مورد ش نپرسیدی از کجا می خواستی بدونی عزیز :)

    خیلی حق بود. :")

    در اوج فشار ها چقدر رو به پیشرفتی،  و این خیلی خوب و قشنگه.💫

    وای. متشکرم. از این زیباترین چیزهایی بود که شنیدم TT~
  • زی زی گولو بلاسم
  • خیلی ممنون اره اره با اجازه تون . اون خاطره که نوشتم در مورد حفظ کردن هندسه و اینا هم مال دوم راهنمایی بود که میشه هفتم تون :)

    عههه. وای. چرا نمیدونستم؟ فکر میکردم دوازدهم باشی مثلا. :")

    آقووو

    چجوری واسه ویدیو کال ادم میجوری :"

    عاممم. خب همیشه میشه توی پینترست و اینستا یکیو پیدا کرد. ولی hellotalk و tandem هم هستن. اونجا آشنا میشین، بعد می تونین کال بگیرین با هم.
  • زی زی گولو بلاسم
  • زی زی بلاسم اوکی یا بلاسم .زیادی زی زی داریم :").

    ریاضیات و کاربرد ها :)))))

    اره :)

    عه پس بلاسم تصویب شد. :")
    چی... دانشگاه می‌رییی؟
  • -- 𝚂𝚎𝚕𝚎𝚗𝚎
  • نمی‌‌ذاریم آرزو‌هامون فقط به نصفه‌های شب؛ وقتی که توی تخت‌ت دراز کشیدی و ناامیدی؛ تعلق داشته باشه.

    این تکان دهنده بود:)...

     

    + از این نامه هایی که مینویسی خیلی خوشم میاد:")

    ++ توی هر کلاسی همیشه یه درس هست که همه دانش آموزا باهاش مشکل دارن و اصلا نمیتونن با خودش/معلمش کنار بیان... توی کلاس ماعم سر دینی همین مشکلو داریم. البته کل یازدهما با دینی مشکل داریم چون با معلمش مشکل داریمXD

    :)))

    + وای. TT خیلی خوشحالم که می‌شنومش. ماچ به لپت.
    ++ دقیقااا. دقیقا. دررابطه با دینی؛ اصلا نمی‌دونم چرا حتی یه معلم خوب هم براش پیدا نمی‌شه. :)) خیلی نابودن.

    سمفونی چان ⁦( T_T)\(^-^ )⁩

    همین که میشه دوباره جایگزینشون کنی یا همونا رو پیدا کنی خیلی خوبه.. و وقتی همه زیر ده گرفتین تقریبا مشخص نمیشه مشکل از جای دیگه بوده؟ 

    هارو-چان T~T~
    هوم. آره. به‌نظرمون بخاطر معلم سال قبلمونه. چون عملا هیچی از هندسه‌ی پارسال نمی‌دونیم و حتی یه بار هم امتحان نگرفته بود ازمون که حداقل مجبور شیم خودمون بخاطر امتحان بخونیم. بعد یهو اومدیم سال بعد که درس‌ها ربط داشتن به پارسال و سخت‌تر بودن... بخاطر همین کلا میونه‌مون با هندسه خوب نیست. معلم جدیدمون هم هرکاری می‌کنه؛ به نتیجه‌ای نمی‌رسه. :_) ولی چندتا از دوستای دیگه‌م هم توی مدارس دیگه مشکلشون توی هندسه خیلی جدیه؛ نه به اندازه‌ی ما؛ ولی خب فکر کنم مشکل هندسه یه چیز کلی باشه.

    میدونی نوبادی, اینایی که تکه هایی از زندگی جوونیتن...چیزای مختلفی که هر روز باهاشون سر و کله میزنی..تجربه میکنی و غیره..

    من با خوندن اینا خیلی ریلکس میشم, اینجوریم که هِی , دنیا خیلی عجیبه...وقتی وبلاگ نیستم ذهنم درگیره ولی وقتی نوشته ی بچه ها رو میخونم حس میکنم بهم مرتبطه...و ارامش میده.

    + اون دوستت , چینی بود؟؟ با یه چینی ویدیو کال گرفتی؟؟ کیوت-

    ولی جدی؛ کامنت‌هایی که آی-چان بهم می‌ده >>>
    چجوری انقدر حس خوب دارن و اکلیلی‌م می‌کنن. TT و خوشحالم که بهت آرامش می‌دن. *لبخند بزرگ*
    + اوهومم. :") البته حدودا یه ساله دوست همیم. اگه غریبه بود عمرا انجامش می‌دادم.

    :)))))))))))

    خادایا اون ویدئو کاله برگ ریزون بود :)))

    من انقدررر خوف دارم با یکی که انگلیسیه کال بگیرم

    حس میکنم مث منگلا فقط مستونم ساکت باشم ( بس که انگلیسیم نابودته )

     

    عاشق مامانتم و مامانت رو خواستارم :)))

     

     

    وای کاش انگلیسی بوددد. چینی بود. TT و من خیلی خجالت می‌کشیدم که چینی حرف بزنم باهاش؛ ولی انقدر اوکی برخورد کرد کل یخم آب شد.

    :__) چجوری تقدیم کنممم؟
  • زی زی گولو بلاسم
  • سلام نوبادی. نامه زیبایی بود و هم چنین پست زیبایی. فقط اون  که هایی که تو لهجه ترکی به چه تبدیل میشند :). منم هندسه و ووو قسمت کیسینوس و سینوس ها رو حفظ کردم رفتم امتحان ترم دادم . سرش جوری عصبانی بودم که قسمت مسئله های کوسینوس رو پاره و مچاله کردم و بعدش چسبوندم . و با حفظ کردن قبول شدم و برای اولین بار تو عمرم ریاضیات حفظ کردم :")

    منم وقتی میخوام با خواب از مشکلات فرار کنم . یاد اسم وبم می افتم و میگم باشههههه بللللند مییییشم . 

    سلامم! (چی صدات کنم راستی؟ زی‌زی؟ (_:)
    شما زیبا خوندیش. 3> وایی آرههه. می‌تونن خیلی سخت بشن. TT رشته‌ت چیه؟
    خوابیدن وقتی که ناراحتی. >>

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    { A Glimpse of Life }
    { chasing light barefoot }