وقتی وارد دنیای یه زبان جدید می‌شم یه چیزی برام خیلی جذابه. اسم‌ها.

اسم‌هایی که هیچ پیش زمینه‌ای درموردشون ندارم. نمی‌دونم قدیمی‌ان یا جدید. نمی‌دونم محبوبن یا نه. نمی‌دونم آیا قشر خاصی از جامعه بیشتر تمایل به انتخابشون برای بچه‌هاشون دارن یا نه. و همه ی این ندونستن ها بهم فرصت میده که فارغ از هرچیزی، به طنینی که توی گوشم می‌پیچه توجه کنم. بدون اینکه بدونم "متیو" نقش اسفندیار رو توی فارسی داره یا علیرضا، چیزی معادل مجیده یا شروین، دوسش دارم. بدون اینکه بدونم "ساکورا" برای ژاپنی‌ها مثل شهین برای ماست یا آرزو، دوسش ندارم. و این خیلی هیجان‌انگیزه. تجربه‌ی بدون پیش داوری‌های ضروری بودن، حتی توی همین مقیاس کوچیک.

پ.ن: یه همچین‌چیزی توی ذهنم بود؛ ولی یادم افتاد که قبلا کلمنتاین قشنگ‌ترش رو نوشته؛‌ پس فقط ری‌پستش کردم.

پ.ن2: پلی‌لیست سوند کلود هلن انقدر زیباست که از صبح دارم بهشون گوش می‌کنم. هلن؛ به‌طور رسمی؛ آریگاتو. :)