نیانکو افسرده شده. تا قبل از این میخوندم که میگفتن مواظب گربههاتون باشید و بهشون عشق بورزید تا افسرده نشن، ولی هیچوقت باور نمیکردم. فکر میکردم افسرده شدن مال گربههای پرشین نازنازیه که باید همیشه بغل صاحبشون باشن و حال ندارن هیچکاری انجام بدن، نه مال نیانکو که رکورد موش گرفتن رو شکسته و هیچ احتیاجی به توجه ما نداره و خودش میره و خودش میآد و خودش میخوابه و حتی خودش برای خودش غذا میریزه و تازگیها حتی یاد گرفته در حیاط رو باز میکنه و خودش میره توی حیاط میچرخه و خودش برمیگرده و کلا خودکفاست. اصلا باور نمیکردم. ولی خب حالا افسرده شده. دکترش میگه که باید هر روز باهاش بازی کنم، مدام صداش کنم و مجبورش کنم پیشم دراز بکشه و نذارم سه ساعت تمام بشینه پشت پنجره و ببرمش حیاط. و حالا بدتر از این قضیه که از کار و زندگی افتادم و در روز از بیست و چهار ساعت، چهارده ساعتش رو با نیانکو میگذرونم، این قضیهست که داریم با نیانکو کل خونه رو میگردیم به دنبال سوسکی، موشی، شاپرکی چیزی. تا بلکه برگرده به خودِ نیانکوی سابقش. کمکم دارم به این فکر میکنم که نمیشه سوسک سفارش داد بیارن برامون؟ و سوسک زنده منظورمه. نمیدونم چرا به این سوسکای الکی توجه نمیکنه. تازه یهطوری هم نگاهم میکنه که برو خودت رو اسکل کن و یه همچینچیزی. گربه باهوش داشتن هم بددردسریهها.
- چهارشنبه ۵ شهریور ۹۹
- ۲۰:۵۵
هیچ نمی کنیم :)
آره منم معمولا تاریخا رو خوب یادمه ، تولدتم می دونم که چهار آبانه تو شناسنامه زدن ۱۴ آبان آره ؟!
از کجا فهمیدم ؟ با چک کردن نظرهای بیرون ذهن من ازاول تا آخر ( یک کاراگاهی هستم باسه خودم : دی )
وایییییی یکی برا خانواده مورفی روخوندم ولی فقط یک اشک . بیشتر ناراحت شدم برا پایان آخرش : نه واقعا چرا آخه رفت ؟ نمی شدمامانه بمیره ؟
بیرون ذهن من : اونو معرفیش دیده بودم . تو وبلاگت خیلی جلو خودمو گرفتم می خواستم بیام بنویسم خیلی خوب بود و کلی گریه کردمو . موقع خوندنش به یادت بودمو ولی گفتم آخه الان میگه : بازم این دختره و بله منم کلی سرش گریه کردم
بابت کبوتر های وحشی ممنون حتما میخونم ^_^
- چهارشنبه ۵ شهریور ۹۹
- ۱۵:۰۲
بازم سلام *_*
حواست هست امروز تولد وبلاگته یا فقط منم که مقابل عمر سایت می بینم زده ۳۶۵ روز ؟!
مبااااااااااااارک باشه ^______________^
امم ......راجع بهش پست نمی ذاری ؟
تو طاقچه هم اسمت هیچکسه ؟ ( وی خودش را میزند به آن راه که وقتی اسم هیچکس را دید احتمالا از خوشحالی بالا پریده )
و کتاب دردناک و گریه آور چی پیشنهاد می کنی ؟
* بازم مبارررررک *
- دوشنبه ۳ شهریور ۹۹
- ۲۰:۲۲
هاییییی
وی بعد از مدت ها پا به وب ها نهاده ..
عاخییی...
خوبه ک .. خیلی هم اصن دلت بخواد باهاش بیشتر وقت بگذرونی D:
- پنجشنبه ۳۰ مرداد ۹۹
- ۰۹:۴۵
سلام :)
چقد این منم ات قشنگه ...
روزی صد بار میام میخونمش . اصن انگار خودتو کپی کردی اونجا . نوشتن صفحه درباره من خیلی سخته .
حال گربه ات چطوره ؟
هنوز امیدوارم خوب بشه :)
من هنوز منتظر ستاره وبلاگتم ⭐
- چهارشنبه ۲۹ مرداد ۹۹
- ۲۰:۱۳
عاشق ویژگی های شگفت انگیز نیانکو شدم.. به خصوص حالا که هرروز و هر شب تو فکر داشتن یه گربه م.. افسردگی با وجود داشتن این همه استقلال؛ چه تضاد زیبایی
- سه شنبه ۲۸ مرداد ۹۹
- ۲۰:۵۶
خب... حالا چه خاکی بریزم توی سرم؟ :دی
فعلا اون قدری نت ندارم که قبلی هاشو دانلود کنم. یجوری با همین جدیده میسازم تا ببینم کی میتونم بقیشو بگیرم. اخه میدونی... دانلود کردن انیمه های طولانی با اینترنت محدود ایران کاری بس سخت است و مشکل.
پ.ن:درهای سنگی از رگ گردن به ما نزدیک تر است!
- سه شنبه ۲۸ مرداد ۹۹
- ۱۸:۰۱
ولی فکر کنم گینتامایی که من دارم میبینم یه ورژن جدید باشه. 51 قسمته و مال سال 2015.اول باید قسمت های قدیمی ترش رو می دیدم، نه؟
- دوشنبه ۲۷ مرداد ۹۹
- ۱۳:۰۸
شاید با ترفند این که "قول میدم نخونمش." راضی بشن. :دی
ولی عید پارسال خواستم به نشر بهنام زنگ بزنم واسه ترس مرد فرزانه، جواب نمیدادن>__<
واقعا؟؟؟ چرا گریه؟ مگه کمدی نیست؟ چراااااااا؟؟؟؟!!!! به اندازه ی کافی واسه لولوش عذا گرفتم. دیگه گریه کردن توی انیمه های طنز هم اجباری شده؟
وایولت اورگاردن رو دیدی؟ با اونم کلی زار زدم!
چه قدر من زار زدم امسال|:
- يكشنبه ۲۶ مرداد ۹۹
- ۱۶:۰۶
زودتر ترجمه بشه برام نمیخرن|: همین چرخ اشایمی هم که از نشر باژ خریدم با کلی دردسر بود. هم کرونا نمیذاره چیز اصافه بخریم هم کنکور. دیگه احتمالا یکی دو سال دیگه بتونم شاهکش بخونم. تازه، نمیدونم چرا این قدر کتابش سخت گیر میاد. یه سال طول کشید تا ترس مرد فرزانه رو از تهران گیر اوردم.
مرسیییی. یا همون آریگاتو^_^
گینتاما رو هم ببین. من دیروز دو قسمت اولشو دیدم تا یه ساعت داشتم زمین رو گاز میزدم. بس که این انیمه خخده دار و جذابه!!!
- شنبه ۲۵ مرداد ۹۹
- ۱۶:۲۴
ظهور لیچ کینگ کلا درمورد آرتاسه! از بچگی تا بزرگیش و عشقش نسبت به جینا پرادمور(همون جادوگر موطلاییه) و به دست اوردن شمشیر فراستمورن و نحوه ی تبدیل شدنش به لیچ کینگ^__^
توی نت هستش. اگر هم میخوای، میتونم لینکشو واست بفرستم.
ولی جزوه نوشتن زمان میبرهههه(سرش را به دیوار می کوبد) مخصوصا اگه بگن باید سر کلاس ها آنلاین هم باشید! من که فکر کنم دیگه با کامپیوتر برم توی شاد (نسخه ی ویندوزشم نمیاد باید با شبیه ساز اندروید بری) و گروه رو الکی باز بذارم و بشینم کتاب بخونم. والا! چه کاریه اصلا.
پنج روز..... پنج.... ر....روز...... سکتههههههههههههههه!!!!!!!!!!!
اصلا من شاهکش رو به عنوان یه چیز ناقص میشناسم. نه! نباید الان بیاد!!! نباید زمانی بیاد که من کنکور دارم و انگلیسی هم بلد نیستم! اینجوری قبل از ترجمه شدنش این قدر توی نت میچرخم ک همه چیزو واسه خودم اسپویل میکنم!
پ.ن: اسم این انیمه که گفتی رو سرچ کردم، ولی چیزی نیومد.
- شنبه ۲۵ مرداد ۹۹
- ۱۳:۵۱
راستش کتاب های وارکرفت خیلی خشک و سنگینن. آدم باهاشون خسته میشه. ولی ظهور لیچ کینگ یحورایی جالب بود. از اون شخصیت های مهربونی داشت که طی یه سری اتفاقات شرور میشن. آخه من عاشق این جور شخصیت هام.
اسمشو نشنیدم...ولی میرم توی نت سرچ میکنم ببینم چیه. موقع بیکاری نگلش میکنم^_^ الان خودم دارم اشتاینز گیت رو نگاه میکنم. طولانی نیست ولی اولاش خیلی گیج کننده اس. درمود سفر در زمانه و یه دانشمند دیوونه(البته به قول خودش) بیست ساله شخصیت اصلیشه. فعلا قسمت دومشم. ولی تصمیم گرفتم تا آخر ببینمش.
شنیدی پونزده شهریور مدارس قراره باز بشن؟ >__<
زیاد وقتی واسه انیمه دیدن نمونده!!! البته من هی میگم وقت نمونده، ولی آخرش توی مدرسه ها هم انیمه دیدن و کتاب خوندن رو ول نمیکنم. ولی مشکل این جاست که موقع دیدن انیمه های خفن، از یه جایی به بعد دوست داری روزی 10 قسمت نگاه کنی! اون موقع دیگه درس تعطیله. دفترچه ی مرگ این بلا رو سرم اورد.
تاریخی ریلزش مگه هنوز توی نت هست؟ من فکر کردم غیر رسمی بوده و نویسنده ردش کرده. اخه دیگه ندیدمش. اصلا قراره نوشته بشه؟ یعنی میشه روزی بیاد که عاقبت کواث جونمون معلوم بشه؟
- پنجشنبه ۲۳ مرداد ۹۹
- ۱۶:۲۹
اره من از اون آدمایی ام که به «خود اسپویلی» علاقه دارن! اخه اولین بار که یه رمان فانتزی خوندم(اسمش ظهور لیچ کینگ و از مجموعه ی وارکرفت بود) پایانش این قدر بد بود و داستان رو نیمه تموم گذاشت که تا چند ماه پکر بودم. واسه همین گفتم اگه اسپویل کنم روحم آروم تر می مونه:)
ولی الان که قسمت آخر کد گیاس خیلی متفاوت تر از اون چیزی بود که در ظاهر به نظر می رسید، تصمیم گرفتم دیگه انیمه ها و رمان ها رو واسه خودم اسپویل نکنم. اگه چیزهای مهم رو به موقع بفهمی، هیجانش بیشتره :دی
تازه، شبیه شاهکشم هست. بلاهایی که سر لولوش میاد، یجورایی شبیه کواثه. تقریبا پایانش انگار آخر شاهکش رو هم واست اسپویل می کنه! (تاریخ ریلیز درهای سنگی از توی نت برداشته شد!)
اره ترتیب دیدن داره. چون سینمایی هاش زیادن. اول باید سریالش رو ببینی که دوفصله و هر کدوم بیست و پنج قسمت داره.
یعنی:
Lelouch of rebellion R1
Lelouch of rebellion R2
بعدش میتونی رستارخیز لولوش )Lelouch of resurrection که سینمایی هست رو ببینی.
البته سه تا سینمایی دیگه هم داره که بازسازی همون سریال پنجاه قسمتیشه. ولی چون خلاصش کردن، داستان یه کم تغییر کرده. واسه همین یه سری تناقضات بین سریال و رستارخیز لولوش وجود داره. چون رستارخیز رو در ادامه ی سه تا سینمایی ساختن. ولی ترجیحا سه تا سینمایی رو بذار بعدا ببین. چون زیاد جالب نیستن.
یه قسمت OVA به اسم نانالی در دنیای عجایب هم داره (Nunally in wonderworld) که تقلیدیه از آلیس در سرزمین عجایب منتهی با شخصیت های کد گیاس. که ربطی هم به داستان اصلی نداره اصلا.
بعد از اینا، میتونی آکیتوی تبعیدی رو ببینی که پنج قسمت یک ساعته داره. (Akito the exiled)
آکیتو شخصیت هاش فرق میکنه. به قشنگی سری های قبل هم نیست. در واقع داره نشون میده بین فصل اول و دوم سریال اصلی، توی اروپا چه اتفاقاتی داره میفته. اما اگه لولوش رو دوست داشتی حتما ببینش. چون توی قسمت سوم لولوش نقش خیلی مهمی رو ایفا میکنه و هستش. در واقع میشه گفت توی قسمت دو و سه و چهار و پنج (همه به جز قسمت اول) لولوش حضور داره، اما فقط توی قسمت سوم نقشش زیاده.
خب دیگه همینا بودن^__^
انیمه لیست همشونو داره.
- چهارشنبه ۲۲ مرداد ۹۹
- ۲۰:۲۱
واییییی چه جیگریه!!!! این افسردگی گرفته؟ عزیزممممممممم. انشاالله زودتر خوب میشه^__^
واسه منم تهش اسپویل شد. آره میمیره. ولی بذار خیالت رو راحت کنم که تهش خیلی گریه نکنی... توی سینمایی رستارخیز لولوش، دوباره زنده میشه. که خیلی هم معقولانه اس و با عقل جور در میاد(هردوتاش یکی شد البته!)
من خودم رفتم یه سرک کشیدم به قسمت آخرش و صحنه ی مرگ لولوش رو دیدم. اما فکر میکردم شده یه امپراتور ظالم که مرگ حقشه. خلاصه همش منتظر بودم تا انتهای داستان شرور بشه و این حرف ها. ولی قضیه خیلی پیچیده تر از این حرف هاست. بار اول که رسیدم قسمت آخرش، با این که میدونستم دوباره زنده میشه، دستمال لازم شدم. دفعات بعد هم که اون صحنه رو دوباره دیدم، بغضم گرفت. امروزم نگاش کردم و بازم بغضم گرفت:( هییییی. تازه خوبه بلافاصله رفتم رستارخیز لولوش رو دیدم.
الانم دارم دوباره از اول میبینمش. دل کندن ازش سخته. ترتیب دیدنشو میدونی؟ و این انیمه رو انگلیسی دوست داری یا ژاپنی؟
- چهارشنبه ۲۲ مرداد ۹۹
- ۱۳:۵۶
از نظر من که از فول متال قشنگ تره. چون من طرفدار شخصیت های خاکستری ام و دخترهای خفن هم توی کد گیاس کم نیستن. البته تا قبل از این به قسمت اخر کد گیاس برسم اد رو بیشتر دوست داشتم. آخر کد گیاس این قذر قشنگ و خاصه که هیچ داستان دیگه ای مثلش نیست. ولی خب سلیقه ها متفاوته. ممکنه تو فول متال رو بیشتر دوست داشته باشی^__^
دث نوت یا همون دفترچه ی مرگ رو دیدی؟ شروعش شبیه کد گیاسه، ولی عاقبت لایت و لولوش زمین تا آسمون با هم فرق داره.
- سه شنبه ۲۱ مرداد ۹۹
- ۱۹:۲۳
چه خوب که گربه داری منم عاشق گربه هام
اِ جدی نمیدونستم گربه ها هم افسردگی میگیرن !
- سه شنبه ۲۱ مرداد ۹۹
- ۱۳:۵۷
اوخیی عزیزم :(( خیلی مواظبش باش که زود مثل قبلش شه :(( 3>
من از حیوونا خییلی میترسم خصوصا سگ و گربه ولی از تو عکسا خیلی نازن گربه ت :(( اوخیی گناهی
- سه شنبه ۲۱ مرداد ۹۹
- ۰۰:۳۹
هاها XD چه بامزه >w<
عکس هاشو الان دیدم ! کاواییییی !! از طرف من نیانکو سنسه رو محکم بغلش کن >w< (دقیقا مثه اون دختره تو ناتسومه شدم :)))
مانگای ناتسومه کلا دیر به دیر آپدیت میشه به خاطر همین مشخص نیست کی فصل بعدیش بیاد :(
- دوشنبه ۲۰ مرداد ۹۹
- ۱۲:۴۹
حتما حتما کد گیاس رو ببین! فعلا موفق نشدم هلن رو راضی به دیدنش کنم>__< ولی تو ببینش.
یه چیزیه در حد فول متال و دث نوت. با یه شخصیت کواث گونه!!!
در حال حاضر بهترین انیمه ایه که دیدم. البته به سلیقه هم بستگی داره. یه سری ایراد هم مثل باریک دراز بودن شخصیت ها و یکی دو کاراکتر روی اعصاب داره. اما بقیش دیگه اوکیه. کلا دارم جون می دم پای نقش اصلیش.
نقدش رو هم توی وب مشترکم با هلن گذاشتم. دوست داشتی بخونش^__^
- يكشنبه ۱۹ مرداد ۹۹
- ۱۶:۳۷
حالا این اسم نیانکو برگرفته از همون نیانکو سنسه ی معروفه ؟
یادمه نیانکو سنسه هم با ناتسومه دعواش شد و حسابی افسرده شد ..
این استقلال گربه ایش هم که توصیف کردی خیلی شباهت داشت به سنسه :))
- شنبه ۱۸ مرداد ۹۹
- ۲۲:۰۳
اووم چه احساساتی...
منم فک میکردم فقط گربه های پرشین افسرده میشن.
یکی از دوستای مامانم عکاسه و یه پرشین داره، جدیدا براش یه جفت گرفته که پرشین نیست، خودش میگفت اونقدر سر کارش مشغول میشه که نمیتونه با پشمک وقت بگذرونه برای همون براش یه دوست خریده که با هم باشن((=
یادمه یه بار پشمک اونقدر تنها مونده بود، عصبی شده بود و روسری منو چنگ انداخت و پارش کرد، نخ کش نه ها! پااااره.
تازه اون روسریم کادوی دوستم بود و خیلی دوسش داشتم...
امیدوارم نیانکو هرچه زود تر حالش خوب شه =^=...
نمیدونم مشکلم چیه ولی از ناراحتی حیوونا بیشتر از ناراحتی آدما ناراحت میشم"-"
پی نوشت: چون ما دو سال پیش اسباب کشی کردیم و خونه ی قبلیمونم نفروختیم، الان اون خونه تقریبا متروکه شده و کسی توش نیست، ولی من هر روز میرم اونجا که تنها باشم، دور از جیغ جیغ های داداشم، و باید بگم اونجا الان پر از سوسک شده،سوسکای خیلی گنده((=
ای کاش میشد بفرستمشون برای نیانکو...
- شنبه ۱۸ مرداد ۹۹
- ۲۰:۴۹
انیمه ی کد گیاس رو دیدی؟ خیلیییی خیلیییی قشنگه!
میخواستم بگم توش یه گربه هست که دست صاحب بینواش رو همیشه گاز می گیره!
- شنبه ۱۸ مرداد ۹۹
- ۲۰:۰۵
منکه تجربهی گربه داری ندارم، اما امیدوارم زودتر حالش خوب بشه.
کلا نگهداری از حیوان ها کار من نیست هرچی داشتم اخرش دار فانی رو وداع گفته.
و من اصلا فکر نمیکردم گربه بخواد افسرده بشه:/ هرچند میدونم اونا هم احساسات دارن ولی اینقدر راجبشون نمیدونستم..
یه کمی حوصله به خرج بده قلبشو به دست بیار که زودی بتونی یه نفس راحت بکشی.
- شنبه ۱۸ مرداد ۹۹
- ۱۶:۴۷
هارتم شکست خوب =(((
چرا پیشی کوشولو افسره گرفتههههㅠㅠالهی بمیرم براش...
+با آلو خیلیدموافقم بنظرم آهنگ براش بزاری بهترهXDامیدوارم حالش بهتر شه :(
- شنبه ۱۸ مرداد ۹۹
- ۱۴:۵۳
برام سواله که آیا حیوونای خونگی قدیمی هم این چیزارو تجربه میکردن؟! فکر میکنم زندگی امروز رو اوناهم تاثیر گذاشته انگار! :/
افسردگی میتونه دلایل مختلفی داشته که شاید حتی نشه دقیقا پیداشون هم کرد، اما چیزی که هست صحبت کردن، نوازش کردن و وقت گذاشتن براش، میتونه خیلی کمک کننده باشه. البته گاهی هم یه بیماری درونی میتونه باعث افسردگی و خمودگی بشه که خب تا اون برطرف نشه، افسردگی هم ادامه داره. دقیقا مثل وقتهایی که خود ماها بیمار میشیم و بیحوصله و کسل میشیم...
امیدوارم زودتر برگرده به همون خود سابقش ! :)
- شنبه ۱۸ مرداد ۹۹
- ۱۴:۳۸
آخیT-T
براش آهنگ بزار ب نظرمD: من گربه مامان بزرگم افسرده شده بود براش فیک لاو میزاشتم اون آخرا ک خوب شده بود چ قری میداد:/ البته قر منظورم ی چی دیگس ولی حالاXD
دوست دختری دوست پسری بیارین براشXD
- شنبه ۱۸ مرداد ۹۹
- ۱۴:۳۷
حالا خوبه که همین گربه افسرده رو هم داری؛ من دو ساله که دارم خونواده رو راضی میکنم که یه گربه بگیرن برام ولی میدونم تا وقتی که خودم مستقل نشم، از این خبرها نیست. :(
حالا من انواع و اقسام پرندههای تزئینی رو داشتم و خونواده هم مشکلی نداشتن اصلاً، ولی نمیدونم چرا برای گربه اینقدر حساسن. :/
این هم در حالیه که خود مادربزرگ مادری من توی کودکی و نوجوانی از این گربههای چشم آبی (در مورد رنگ چشمها، راست و دروغش رو مطمئن نیستم) داشته. ولی نمیدونم چرا مادر گرامی با عروس هلندی که کلی اذیت میکنه آدم رو، مشکلی نداره، ولی با گربه مشکل داره. واقعاً چرا؟ :/
- شنبه ۱۸ مرداد ۹۹
- ۱۴:۲۸
عقیمش کردی!؟ 😱😱😱😱😱😱😱😱😱😱
بیچاره 😢 دلم براش سوخت. چه صاحاب بیرحمی داره 😡
شاید دلش بچه میخواسته. دلش گربه کوچولو میخواسته 😭😭😭
- شنبه ۱۸ مرداد ۹۹
- ۱۴:۱۸
ما هم یه بلبل داریم که همش میگه باید پیشم باشین. اگه یه مدت کسی رو نبینه شروع می کنه به غر زدن|:
- شنبه ۱۸ مرداد ۹۹
- ۱۳:۵۷
بیچاره تا حالا خودشو قوی و خودکفا نشون داده...ولی خب درواقع به محبتت نیاز داشته (✿◡‿◡)
بچگی تسوندرست!