با گربه ام نشسته ایم پشت پنجره و دوتایی ترقه ها را نگاه می کنیم. تعدادشان کم است و فاصله بینشان زیاد، اما همین هم او را ذوق زده می کند. دست هایم را چنگ زده به امید اینکه بگذارم برود بیرون تا آن نورهای درخشانِ توی آسمان را بگیرد! اگر حواسش را پرت نکنم می رود سراغ صورتم و اگر دعوایش کنم پرده های خانه را جرواجر می کند... نیمه شعبان مبارک :)