بعداز ظهر شنبه ها را دوست دارم. با اینکه اکثر مواقع کلی کار می ریزد روی سرم به طوری که نمی دانم کدامشان را اول انجام دهم، اما می نشینم پای موضوعات تازه ی انشای آن هفته و جای یک صفحه برای هرکدامشان ده صفحه می نویسم. آنقدر که سر انگشتانم بی حس می شوند و وقتی به خودم می آیم هوا هم تاریک شده و آنقدر خسته ام که دیگر نمی توانم مشق های مدرسه ام را بنویسم... و با اینکه قرار است فردا برای هر زنگ یک صفر کله گنده نصیبم شود، اما همیشه شنبه ها با لبخند می خوابم. خواب های رنگارنگم تمامی ندارند و تنها دلشوره ای که دارم این است که نکند توی انشایم چیزی را جا انداخته باشم یا نکند جمله ای آنقدر قشنگ نباشد که به دل معلمم ننشیند... از همین بی قراری های بی مورد. ولی حتی اگر هم دلشوره هایم باعث شوند هر کدام از جمله ها را هزاران بار ویرایش کنم، آن لبخند، روی لبم، هنوز به پررنگی ثانیه ی اولش به چشم می خورد.
نظرات (۱۱)
- پنجشنبه ۵ دی ۹۸
- ۱۶:۰۰
سلام خوبی چه خبر؟؟ وب باحالی داری! من دنبال دوست میگردم... راستی به وبم سر بزن اگه میخوای نظرم بده( من یه وب کدنویسیم دارم جهت دریافت و سفارش کد از هرچی)
ادرس وب کدنویسیم
heroescode.mihanblog.com
راستی اگه سر زدی نظر یادت نره!!!
ادرس وب کدنویسیم
heroescode.mihanblog.com
راستی اگه سر زدی نظر یادت نره!!!
- يكشنبه ۱ دی ۹۸
- ۰۹:۵۸
منم سابقا اینطور بودم تااینک اومدم دبیرستان و میش گف عملا چیزی ب اسم انشا نداریم و زنگ انشا هم دبیرمون میشینه تست ادبیات کار میکنه
زندگی زیبا نیس-ـ-
زندگی زیبا نیس-ـ-
- دوشنبه ۲۵ آذر ۹۸
- ۰۰:۱۴
بی شک معلمت از متن هایت خوشش می اید برای منکه دلنشینن
هی یادم نمی اید خودم کی برای زنگ انشا ذوق داشتم معمولا جایم زنگ انشا توی راهرو مدرسه بود
دبیر هایم ازمتفاوت نویسی ظاهرا خوششان نمی امد
هی یادم نمی اید خودم کی برای زنگ انشا ذوق داشتم معمولا جایم زنگ انشا توی راهرو مدرسه بود
دبیر هایم ازمتفاوت نویسی ظاهرا خوششان نمی امد
- يكشنبه ۲۴ آذر ۹۸
- ۱۱:۴۱
ببین شک نکن من معلمت بودم نه تنها از کلماتت بدم نمی اومد بلکه عاشق کلمات میشدم با انشا های تو:)
بی شک متنات بهترینه همیشهD:
بی شک متنات بهترینه همیشهD: