انقدر این افسرده شدن بعد پایان هر سریال مزخرف و مسخره ست، که دلم می خواد یکی محکم بزنم تو صورتم و بگم دیگه حق نداری بشینی سریال ببینی. تمام.

+ من اصلا نفهمیدم کی 2020 شروع شد، که حالا داره تموم می شه.

++ چرا اینو نوشتم و چرا می خوام پستش کنم؟ هیچی. فقط می خوام برگردم به دوران قدیم. همون موقع هایی که وسواس نداشتم برای اینکه چی می نویسم، چقدر می نویسم، جمله بندی ها درست باشه و... فقط می خوام بنویسم. و توی وی آر آل دریمرز بنویسم. نه توی شارق. می خوام دوباره برگردم به زمانی که اینجا رو بیشتر از هرجایی دوست داشتم. اون موقع ها که هرچیز کوچیکی پیش می اومد، اول از همه اینجا می گفتمش. نه مثل حالا که به همه می گم، جز اینجا.

حالا دیگه هروقت ناراحتم، از هر ترفندی استفاده می کنم، جز نوشتن. هروقت همه چی سخت شده، غر می زنم و گریه می کنم و اصلا یادم رفته امید داشتن یعنی چی. تحمل کردن یعنی چی. دغدغه هارو انتخاب کردن یعنی چی. انگار یادم رفته خودم همون کسی بودم که به بقیه می گفتم هرچی که شد بنویسن، امید داشته باشن، بجنگن و محکم بایستن.

باورم نمی شه انقدر برام مهم شده که بقیه چی درباره م می گن، یا درباره م چی فکر می کنن. باورم نمی شه می خواستم اینجارو بذارم و برم. باورم نمی شه یادم رفته بود اینجا چقدر دوست داشتنیه و امید چقدر قشنگه و اصلا درستش اینکه وقتی ناراحتم، بنویسم. هیچی دیگه. همین. فقط اینکه، تموم شدن سریال مورد علاقه ت می تونه تلنگری باشه که خودتو جمع و جور کنی. که بیای وبلاگت رو باز کنی و ببینی دقیقا شدی همون آدمی که دوستش نداشتی. که بری چت هات با بقیه رو بخونی و ببینی که دیگه هیچ خبری از اون آدم قبلی نیست. که ببینی لیست پست های چرکنویست داره به اوج خودش می رسه و اون عدد کنار آرشیو وبلاگت، هر ماه کمتر و کمتر می شه. که ببینی داری به همه دروغ می گی. که می گی همه چیز برات مهمه در حالی که واقعا مهم نیستن. که می گی خوشحالی، ولی نیستی. که می گی مثل قدیم ها برای هرچیز کوچیکی ذوق می کنی، درحالی که نمی کنی. و آره. خواستم فقط بگم اینه قدرت داستان ها. اینه قدرت شخصیت اصلی ای که همیشه ایستاده و امید داشته به زندگی، و تو داستان زندگیش رو می بینی و می خونی، و تلاش می کنی که مثل اون باشی. و بخاطر همینه که من نویسنده ها رو می پرستم. داستان هارو. و قدرت خلق کردن رو.

و دیگه؟ هیچی. همین. 2021 داره می آد و من اصلا نمی دونم کی 2020 شروع شد. همینطور که اصلا نمی دونم قراره بعد از پست کردن این، واقعا برگردم به همون دوران سابق، یا دوباره می خوام ماه به ماه پست بذارم و ته دلم از اینجا متنفر باشم. همینطور که اصلا نمی دونم الان فقط چون تحت تاثیر سریالم اینطوری شدم، یا واقعا امیدم به زندگی برگشته.