Magic Spirit

۱۴ مطلب با موضوع «شیب بیان!» ثبت شده است

شیب 4 - To be living legends

Nobody knows how I got here
Nobody cared for my dream
I get high off my lows and stronger from the blows
So I keep on, keep on, keep on
All of the pains
Taste of the sweat and dirt
We all live for the day
They'll be screaming our names
So we keep on, keep on, keep on
We're the new heroes
- Ten | New Heroes
CM [ ۴ ] // Nobody - // يكشنبه ۲۱ شهریور ۰۰

شیب 3 - Bedtime story

وقتی بچه بودم؛ مامان خسته‌تر از اونی بود که برام قصه بگه. به‌خاطر همین همیشه می‌رفتم پیش سر الکس. اون قصه بلد نبود؛ همیشه داستان بازی‌هاش رو برام تعریف می‌کرد. بیشتر از همه؛ یادمه که داستان شپرد رو دوست داشتم. اون در نظرم یه قهرمان بی‌نقص بود؛ و در نظر سر الکس هم همین‌طور. چون بیشتر از یازده بار بازیش کرد. هر بار که تموم می‌شد؛ یکم بعد؛‌ دوباره از اول بازیش می‌کرد.

من هیچ‌وقت بازیش نکردم. امروز خبر mass effect 5 رو خوندم؛ و اون شب‌های طولانی سرد یادم افتاد که می‌چپیدیم توی پتو. بهم می‌گفت همه‌جام توی پتو باشه تا لولو نیاد. :)) بعد با صدای آروم واسه‌م تعریف می‌کرد. دستمو می‌گرفت و می‌ذاشت برم توی اون دنیای جادویی. می‌ذاشت چیزی رو تجربه کنم که در واقعیت؛ هیچ‌وقت حوصله‌م نمی‌کشید تا تهش برم. من هیچ‌وقت بازیش نکردم؛ ولی حالا که دیگه کسی قرار نیست داستانش رو برام تعریف کنه؛ فکر کنم باید این‌کارو بکنم.

CM [ ۵ ] // Nobody - // شنبه ۲۰ شهریور ۰۰

شیب 2 - امروز و فرداهای بعد از امروز

فقط یه اتفاق بود. یه رنگ ناشناخته که وقتی با بقیه رنگ‌ها قاطی شد؛ همه‌شون رو نورانی کرد. قرار نبود بمونه. و ابدا قرار نبود ابدی باشه. ولی سر و کله‌ش هنوزم توی تاریک‌ترین رویاهام پیدا می‌شه. هنوز هم گلوم می‌سوزه. بوی غم می‌آد. از در و دیوار؛ و از درون کسی که از آیینه نگاهش می‌کنم.

 

+ چون وسط قسمت هایکیو یادم افتاد شیب امروز مونده؛ و چون ostهاش یه‌جور دیگه‌ای زیبائن.

進化
Haikyuu!! OST 2
CM [ ۳ ] // Nobody - // جمعه ۱۹ شهریور ۰۰

شیب 1 - آن‌چه گذشت

به بهانه‌ی شکستن یخ بیان.

واقعا نمی‌دونم چقدر احتمال داره جرئت کنم و از الان تا یک مهر هر روز یه چرت‌وپرتی این‌جا پست کنم. ولی دلم می‌خواد حداقل تلاشمو بکنم.

  • امسال برای اولین بار؛ اصلا عذاب وجدان ندارم که نصف تابستونم فقط به دیوار خیره بودم و کتاب‌های درسیم رو حتی ورق هم نزدم. این سه ماه مثل یه زنگ تفریح می‌موند برام. و فقط خوشحالم که قبل از این‌که دوباره همه‌چی پر سر و صدا بشه؛ تونستم نفس بکشم.
  • اگه ازم بپرسید که ایکیگای این روزهات چیه؛ باید بگم که ace attorney عه. اگه زبانتون خوبه و حاضرید 3-4 گیگ به یه بازی بدید (که واقعا نمی‌دونم چرا بعضیا می‌گن زیاده درحالی که آپدیت 8 گیگی جدید گنشین رو با خوشحالی تمام آپدیت می‌کنن.) اصلا توی بازی کردنش تردید نکنید. من دو تای اولش که برای اندروید بود رو خیلی وقت پیش بازی کردم؛ ولی نمی‌دونستم یه دونه‌عم برای پی‌سی داره و از کشفش بسی خوشحال گشتم. =) من اصلا طرفدار بازی‌های کارآگاهی نبودم. ولی داستان‌های این بازی + معماهای جدیدش + شخصیتاش + گرافیکش واقعا ازش یه شاهکار ساخته. (پ.ن: ایکیگای توی زبان ژاپنی یعنی "دلیلی برای برخاستن در صبح")
  • گفته بودم چقدر انیمه‌های ورزشی رو دوست دارم؟ خب؛ انیمه‌های ورزشی رو خیلی دوست دارم. بعد از هرقسمتی که می‌بینم این‌طوری می‌شم که: من می‌تونم برای زندگیم بجنگم و هیچی نمی‌تونه جلوم رو بگیره. و این داستانا. :دی مخصوصا الان که هایکیو رو شروع کردم؛ و به طرز عجیبی از تمام انیمه‌های ورزشی‌ای که دیدم قشنگ‌تره.
  • کسی این‌جا Hajime no Ippo دیده؟ می‌خواستم شروعش کنم ولی بعد دیدن یه قسمت و گرافیکش این‌طوری شدم: "-"..... ولی نظرهای مثبتش خیلی زیاد بوده. :")
  • *دروازه اشتاینزی که از اون‌طرف داره با death glare نگاهم می‌کنه؛ چون یه لیست طولانی انیمه دارم و اون حتی صدم هم نیست. (با این‌که تا قسمت هشت دیدمش)* *منی که حالا اون دوست عزیزمون رو که می‌گفت دروازه اشتاینز رو بعد از دو سال تموم کرده درک می‌کنم.*
  • بلاخره می‌تونم لباس‌های مورد علاقه‌م رو بپوشم!!! کامی-ساما؛ هزاران بار بابت پاییز شکر.
  • می‌خواستم یادت بندازم؛ ولی شجاعتش رو ندارم که به‌خودت بگم. پس با این‌که چند ساله این‌جا رو فراموش کردی ولی لطفا یادت بمونه که "تو مجموع روشن‌ترین تن رنگی ترکیب تمام رنگ‌ها هستی."
CM [ ۱۰ ] // Nobody - // پنجشنبه ۱۸ شهریور ۰۰