نیانکو افسرده شده. تا قبل از این میخوندم که میگفتن مواظب گربههاتون باشید و بهشون عشق بورزید تا افسرده نشن، ولی هیچوقت باور نمیکردم. فکر میکردم افسرده شدن مال گربههای پرشین نازنازیه که باید همیشه بغل صاحبشون باشن و حال ندارن هیچکاری انجام بدن، نه مال نیانکو که رکورد موش گرفتن رو شکسته و هیچ احتیاجی به توجه ما نداره و خودش میره و خودش میآد و خودش میخوابه و حتی خودش برای خودش غذا میریزه و تازگیها حتی یاد گرفته در حیاط رو باز میکنه و خودش میره توی حیاط میچرخه و خودش برمیگرده و کلا خودکفاست. اصلا باور نمیکردم. ولی خب حالا افسرده شده. دکترش میگه که باید هر روز باهاش بازی کنم، مدام صداش کنم و مجبورش کنم پیشم دراز بکشه و نذارم سه ساعت تمام بشینه پشت پنجره و ببرمش حیاط. و حالا بدتر از این قضیه که از کار و زندگی افتادم و در روز از بیست و چهار ساعت، چهارده ساعتش رو با نیانکو میگذرونم، این قضیهست که داریم با نیانکو کل خونه رو میگردیم به دنبال سوسکی، موشی، شاپرکی چیزی. تا بلکه برگرده به خودِ نیانکوی سابقش. کمکم دارم به این فکر میکنم که نمیشه سوسک سفارش داد بیارن برامون؟ و سوسک زنده منظورمه. نمیدونم چرا به این سوسکای الکی توجه نمیکنه. تازه یهطوری هم نگاهم میکنه که برو خودت رو اسکل کن و یه همچینچیزی. گربه باهوش داشتن هم بددردسریهها.