عکس.

می‌دونم که احتمالا خسته شدید، انقدر از نیانکو گفتم براتون. حالا هم که چالش قاب مورد علاقه‌ خانه‌ی من رو دارم یه‌طوری ربط می‌دم بهش. ولی من کلی فکر کردم به این قضیه، و دیدم که من کتابخونه‌‌ی خیلی کوچیکم رو به اندازه نیانکو دوست ندارم. روشنایی بالای سرم که وقت‌هایی که ماه کامله کل اتاقم رو روشن می‌کنه، یا کاج پیر وسط حیاطمون. یا هرچیز دیگه‌ای. علاوه بر این، این‌جا جای مورد علاقه‌ی نیانکوئه. نشستن پشت این پنجره و تعقیب کردن کرم‌های احتمالی توی باغچه با چشم‌هاش و التماس کردن به من برای این‌که بذارم بره حیاط تا اون‌هارو شکار کنه. به این فکر کردم که اگه می‌تونست بهم بگه، احتمالا این‌ پنجره و این‌طوری نشستن پشتش رو به‌عنوان قاب مورد علاقه‌ خانه‌‌ش بهتون معرفی می‌کرد.

این‌جا جاییه که اون توش آرامش داره. نصف زمانش این‌جا می‌گذره و به‌جز وقت‌هایی که خوابه تنها جاییه که اجازه می‌ده نوازشش کنم. و خب این خیلی افتخار بزرگیه برای من. به‌خاطر همین، من عاشق وقت‌هاییم که اون پشت پنجره می‌نشینه و بهم اجازه می‌ده آروم سرش رو نوازش کنم. من و اون ساعت‌ها پشت پنجره می‌نشینیم. با آرامش. بدون نگرانی از هیچ‌چیزی. و اگه یک‌روز بخواییم از این خونه بریم، این پنجره و ساعت‌هایی که با هم می‌گذرونیم احتمالا تنها چیزی باشه که به‌خاطرش دل‌تنگ می‌شم.

+ بلاگردون آغازکننده چالش بود و بی‌نهایت ممنونم از گربه-چان، آرتمیس و دینز برای دعوتِ من.

هرکسی که داره این‌رو می‌خونه، اگر دوست داره، به دعوتِ من شرکت کنه. :)