خب، بذارید نگم که چقدر ذوق کردم وقتی فهمیدم که سارا هم یه گربه داره. =) اینجا برید تا ببینید عکساشو و کلی ذوق کنید. :دی قرار گذاشته بودیم که عکساشون رو توی یه پست بذاریم و قبل از اینکه رونمایی کنم ازش، بذارید یکم اطلاعات بدم درباره ش.

ایشون دختر می باشن، داره می ره تو 4 سالگی و به شدت وحشیه. (3 خرداد تولدشه و بله، من از اونایی هستم که به گربه شون تولدش رو تبریک می گن، بغلش می کنن، براش غذای مورد علاقه ش رو می خرن و چپ و راست به هرکسی اطلاع می دن این روز فرخنده رو!) یعنی اصلا اهل بغل نیست و حتی دوست نداره که ناز شه. فقط وقتایی که خوابه می ذاره دست بزنم بهش و در مواقع معمولی هم کلا فراریه ازم. :/ در طول روز می ره زیر تخت می خوابه و اگر خیلی لطف داشته باشه بهم شبا می آد می خوابه رو پاهام یا شکمم و اگررررر خیلی رو مود خوبی باشه، می آد کنار دستم می خوابه. باقی روز رو هم که خواب نیست یا می آد می گه بیا بریم بازی کنیم (دنبال بازی و قایم باشک و در موارد نادر یه تیکه چوب ورمی دارم و تکون تکونش می دم که بیاد بگیرتش) و اگر حال و حوصله ی بازی نداشته باشه می ره می شینه پشت پنجره و برای کبوترها و سوسک ها و تمام موجودات زنده ی اون بیرون خط و نشون می کشه. :/ خب اصلا هدف پست اخلاقیات فوق العاده ایشون نبود ولی خب... نمی تونم جلوی خودمو بگیرم و درباره ش حرف نزنم. :دی

تادا، این شما و این بچه ی من. =)

این، این مال روزای اولیه که اومده بود پیشمون، این، این، این، این و این (علاقه شدیدی به پته ی من داره:/)

پ.ن: اگر براتون سواله که چرا توی همه ی عکس هاش خوابه، جواب اینکه ایشون از گوشی می ترسه و هروقت خواستم برم ازش عکس بگیرم با دستش محکم زده تو سر گوشی و به دو فرار کرده... :|