انتظار نوشتن یه متن خارق العاده از یه آدم خیلی معمولی، مثل اینکه از یه لال انتظار داشته باشید براتون آواز بخونه. همونقدر احمقانه و غیرقابل باور. پس شما به طور حتم، با یه وبلاگ معمولی و احتمالا تکراری سروکار دارید. نخواستم این طلسم قدیمی رو بشکونم و اولین پستم رو با چیزی غیر از آشنایی شروع کنم :))

اینجا، همون طور که از حال و هواش و اسمش معلومه یکی دیگه از هزاران وبلاگیه که مدیرش پشت لپ تاپش میشینه و روزمرگی هاش رو مینویسه و منتظر دیگران می مونه تا بیان و براش کامنت بذارن یا راهنماییش کنن. این دقیقا همون چیزیه که از وبلاگ انتظار میره، پس اینجا جای تازه ای نیست. و منم قلم فوق العاده ای ندارم و باور کنید که تلاش برای مهار اعتماد به نفسم هم خیلی خوب پیش نمیره. نمی تونم بهتون بگم "خوش بگذره" مثل تمامی وبلاگ های دیگه چون بعید میدونم تو پستای احمقانه ی من دلیلی برای خوش گذروندن وجود داشته باشه پس درعوض همینطور این پستو رها میکنم تا بعد از خوندن پستای بعدی خودتون تصمیم بگیرین که چطور می خوایید با این وبلاگ کنار بیایین...